کتابخانه فارسی
/
مجموعه آثار عطار
/
پندنامه
/
در بيان عاقبت انديشي
در بيان عاقبت انديشي
از بلا تا رسته گردي اي عزيز
باز بايد داشتن دست از دو چيز
رو تو دست از نفس و دنيا باز دار
تا بلاها را نباشد با تو کار
ور بحرص و آز گردي مبتلا
با تو روي آرد زهر سو صد بلا
آنکه نبود هيچ نقدش در ميان
هر کجا باشد بود اندر امان
نفس و دنيا را رها کن اي پسر
باز رستي از بلا و از خطر
اي بسا کز براي نفس زار
در بلا افتاد و گشت از غم نزار
از براي نفس مرغ نا مراد
آمد و در دام صياد اوفتاد
تا دلت آرام يابد اي پسر
بود و نابود جهان يکسان شمر
از عذاب و قهر حق ايمن مباش
در پي آزار هر مؤمن مباش
در بلا ياري مخواه از هيچ کس
ز آنکه نبود جز خدا فرياد رس
هر که را رنجانده عذرش بخواه
تا نباشد خصم تو در عرصه گاه
گر غنا خواهد کسي از ذوالمنن
در قناعت مي توانش يافتن
جستجو در مطالب سایت