اینفو

  •  
  • کتابخانه فارسی / ديوان محتشم کاشاني / غزليات / شماره ٥٧٤: دي به دنبال يکي کبک خرام افتادم

شماره ٥٧٤: دي به دنبال يکي کبک خرام افتادم

دي به دنبال يکي کبک خرام افتادم
رفتم از شهر به صحرا و به دام افتادم
مگر اين باده همه داروي بيهوشي بود
که من لجه کش از يک دو سه جام افتاده ام
آن چه قد بود و چه قامت که ز نظاره آن
تا دم صبح قيامت ز قيام افتادم
به اشارت مگر احوال بگويم که چه شد
که ز گويائي از آن طرز کلام افتادم
هيچ زخمي نزد آن غمزه که کاري نفتاد
من افتاده چگويم ز کدام افتادم
من که بودم ز مقيمان سر کوي حضور
از کجا آه به اين طرفه مقام افتادم
محتشم بوي جنونم همه کس فاش شنيد
چون درين سلسله غاليه فام افتادم

جستجو در مطالب سایت

 

کلیه حقوق برای اینفو محفوظ است