کتابخانه فارسی
/
مثنوي معنوي
/
دفتر سيم از کتاب مثنوي
/
بازگشتن فرعون از ميدان به شهر شاد بتفريق بني اسرائيل از زنانشان در شب حمل
بازگشتن فرعون از ميدان به شهر شاد بتفريق بني اسرائيل از زنانشان در شب حمل
شه شبانگه باز آمد شادمان
کامشبان حملست و دورند از زنان
خازنش عمران هم اندر خدمتش
هم به شهر آمد قرين صحبتش
گفت اي عمران برين در خسپ تو
هين مرو سوي زن و صحبت مجو
گفت خسپم هم برين درگاه تو
هيچ ننديشم بجز دلخواه تو
بود عمران هم ز اسرائيليان
ليک مر فرعون را دل بود و جان
کي گمان بردي که او عصيان کند
آنک خوف جان فرعون آن کند
جستجو در مطالب سایت