اینفو

  •  
  • کتابخانه فارسی / ديوان شمس / غزليات - قسمت چهارم / شماره ٣٩٥: اگر او ماه منستي شب من روز شدستي

شماره ٣٩٥: اگر او ماه منستي شب من روز شدستي

اگر او ماه منستي شب من روز شدستي
اگر او همرهمستي همه را راه زدستي
وگر او چهره مستي به سر دست بخستي
ز کجا عقل بجستي ز کجا نيک و بدستي
وگر او در صمديت بنمودي احديت
به خدا کوه احد هم خوش و مست احدستي
و اگر باغ نه مستي که در او ميوه برستي
ز کجا ميوه تازه به درون سبدستي
سبد گفت رها کن سوي آن باغ نهان شو
اگر اين گفت نبودي نه مدد بر مددستي

جستجو در مطالب سایت

 

کلیه حقوق برای اینفو محفوظ است