اینفو

  •  
  • کتابخانه فارسی / ديوان وحشي بافقي / غزليات / شماره ١٨٣: پي خدنگ جگر گون به خون مردم کرد

شماره ١٨٣: پي خدنگ جگر گون به خون مردم کرد

پي خدنگ جگر گون به خون مردم کرد
بهانه ساخت که شنجرف بوده پي گم کرد
تبسمي ز لب دلفريب او ديدم
که هر چه با دل من کرد آن تبسم کرد
چنان شدم ز غم و غصه جدايي دوست
که ديد دشمن اگر حال من ، ترحم کرد
ز سنگ تفرقه ايمن نشست صاف دلي
که رفت و تکيه به ديوار دير چون خم کرد
نگفت يار که داد از که مي زند وحشي
اگر چه بر در او عمرها تظلم کرد

جستجو در مطالب سایت

 

کلیه حقوق برای اینفو محفوظ است