اینفو

  •  
  • کتابخانه فارسی / ديوان هاتف اصفهاني / ماده تاريخ ها / شماره ٣٧

شماره ٣٧

هزار افسوس کز بزم جهان ناگاه بيرون شد
ز جور اختر و بيداد گردون ميرعبدالله
هزار افغان ز بي مهري چرخ پير کز کينش
به عقبي شد جوان از گيتي دون ميرعبدالله
دريغا گشت در گلزار هستي ناگهان چون گل
شراب زندگي در ساغرش خون ميرعبدالله
رخ تابان نهفت و کرد روز جمله ياران را
جدا از مهر روي خويش شبگون ميرعبدالله
بود از ماتمش از حد فزون داغ دل ياران
که بودش مهرباني از حد افزون ميرعبدالله
ز کج رفتاري گردون و بيداد سپهر دون
به ناکامي شد از بزم جهان چون ميرعبدالله
رقم زد از پي تاريخ سال رحلتش هاتف
شد از بزم جهان ناکام بيرون ميرعبدالله

جستجو در مطالب سایت

 

کلیه حقوق برای اینفو محفوظ است