اینفو

  •  
  • کتابخانه فارسی / ديوان اوحدي مراغي / غزليات

غزليات

  • شماره ١: ماييم و سرکويي، پر فتنه ناپيدا
  • شماره ٢: سلام عليک، اي نسيم صبا
  • شماره ٣: گر تو طالب عشقي، غم دمادمست اينجا
  • شماره ٤: قراري چون ندارد جانم اينجا
  • شماره ٥: شب و روز مونس من غم آن نگار بادا
  • شماره ٦: پير رياضت ما عشق تو بود، يارا
  • شماره ٧: چگونه دل نسپارم به صورت تو، نگارا؟
  • شماره ٨: درد سري مي دهيم باد صبا را
  • شماره ٩: مبارک روز بود امروز، يارا
  • شماره ١٠: در چرخ کن چو عيسي زين جا رخ طلب را
  • شماره ١١: بر قتل چون مني چه گماري رقيب را؟
  • شماره ١٢: چون نديدم خبري زين دل رنجور ترا
  • شماره ١٣: من چه گويم جفا و جنگ ترا؟
  • شماره ١٤: دلبرا، در دل سخت تو وفا نيست چرا؟
  • شماره ١٥: باز کي بينم رخ آن ماه مهر افروز را؟
  • شماره ١٦: مطرب، چو بر سماع تو کرديم گوش را
  • شماره ١٧: پيش آر، ساقي، آن مي چون زنگ را
  • شماره ١٨: اگر يک سو کني زان رخ سر زلف چو سنبل را
  • شماره ١٩: اي زير زلف عنبرين پوشيده مشکين خال را
  • شماره ٢٠: گر وصل آن نگار ميسر شود مرا
  • شماره ٢١: به خرابات گرو شد سر و دستار مرا
  • شماره ٢٢: چون نيست يار در غم او هيچ کس مرا
  • شماره ٢٣: حاشا! که جز هواي تو باشد هوس مرا
  • شماره ٢٤: دود از دلم برآمد، دادي بده دلم را
  • شماره ٢٥: به خرابات بريد از در اين خانه مرا
  • شماره ٢٦: غم عشقت، اي پسر، بسوزد همي مرا
  • شماره ٢٧: آخر، اي ماه پري پيکر، که چون جاني مرا
  • شماره ٢٨: زخمي، که بر دل آيد ، مرهم نباشد او را
  • شماره ٢٩: آن سيه چهره که خلقي نگرانند او را
  • شماره ٣٠: نميرد هر که در گيتي تو باشي يادگار او را
  • شماره ٣١: چون کژ کني به شيوه به سر بر کلاه را
  • شماره ٣٢: با که گويم سرگذشت اين دل سرگشته را؟
  • شماره ٣٣: دلم در دام عشق افتاد هيلا
  • شماره ٣٤: نه هفته ايست، نه ماهي، که رفته اي زبر ما
  • شماره ٣٥: اي چراغ چشم توفان بار ما
  • شماره ٣٦: اي غم عشق تو يار غار ما
  • شماره ٣٧: تو مشغولي به حسن خود، چه غم داري ز کار ما؟
  • شماره ٣٨: چو آشفته ديدي که شد کار ما
  • شماره ٣٩: از ما به فتنه سرمکش، اي ناگزير ما
  • شماره ٤٠: اي پرتو روح القدس تابان ز رخسار شما
  • شماره ٤١: مرادم ار چه نخواهد روا شدن ز شما
  • شماره ٤٢: دراز شد سفر يار دور گشته ما
  • شماره ٤٣: پرده بر انداخت ز رخ يار نهان گشته ما
  • شماره ٤٤: حلواي نباتست لبت، پسته دهانا
  • شماره ٤٥: اي نرگس تو فتنه و در فتنه خوابها
  • شماره ٤٦: رخ خوب خويشتن را بچه پوشي از نظرها؟
  • شماره ٤٧: باد سهند بين که : برين مرغزارها
  • شماره ٤٨: اي سفر کرده، دلم بي تو بفرسود،بيا
  • شماره ٤٩: سخت به حالم از تو من، اي مدد حال بيا
  • شماره ٥٠: نوبهارست و دل پر هوس و باده ناب
  • شماره ٥١: نيست در آبگينه آتش و آب
  • شماره ٥٢: هر بامداد روي تو ديدن چو آفتاب
  • شماره ٥٣: يا بپوش آن روي زيبا در نقاب
  • شماره ٥٤: امروز چون گذشتي برما؟ عجب، عجب!
  • شماره ٥٥: زان دوست که غمگينم، غم خوار کنش، يارب
  • شماره ٥٦: بت خورشيد رخ من بگذارست امشب
  • شماره ٥٧: پس از مشقت دوشين که داشت گوش امشب؟
  • شماره ٥٨: بيار باده، که ما را به هيچ حال امشب
  • شماره ٥٩: مکن از برم جدايي، مرو از کنارم امشب
  • شماره ٦٠: مهر گسل گشت يار، عهد شکن شد حبيب
  • شماره ٦١: اشک ما آبيست روشن در هوات
  • شماره ٦٢: تا قلندر نشوي راه نيابي به نجات
  • شماره ٦٣: حسن خود عرضه کن، اي ماه پسنديده صفات
  • شماره ٦٤: بگذاشته ام، تا چه کند نرگس مستت؟
  • شماره ٦٥: روزگار از رخ تو شمعي ساخت
  • شماره ٦٦: ترک عجمي کاکل ترکانه برانداخت
  • شماره ٦٧: رخت تمکين مرا عشق به يک بار بسوخت
  • شماره ٦٨: جانا، دلم ز درد فراق تو کم نسوخت
  • شماره ٦٩: تا دل ما با تو کرد روي ارادت
  • شماره ٧٠: چون گشت با تو ما را پيوند دل زيادت
  • شماره ٧١: ز پاسباني همسايه گرد بام و درت
  • شماره ٧٢: گرچه صد بارم برانند از برت
  • شماره ٧٣: نيامد وقت آن کز من بخواهي عذرآزارت؟
  • شماره ٧٤: اي ز لعلت قيمت ياقوت پست
  • شماره ٧٥: بهار آمد و باغ پيرايه بست
  • شماره ٧٦: بي تو نکرديم به جايي نشست
  • شماره ٧٧: آمد نسيم گل به دميدن ز چپ و راست
  • شماره ٧٨: آن زخم، که از تو بر دل ماست
  • شماره ٧٩: اين همه پروانها، سوخته از چپ و راست
  • شماره ٨٠: پيراهن ار ز ياسمن و گل کند رواست
  • شماره ٨١: کار ما امروز زان رخ با نواست
  • شماره ٨٢: مدتي شد تا دل ما صورت آن سرو راست
  • شماره ٨٣: باز مخمورم، کجا شد ساقي؟ آن ساغر کجاست؟
  • شماره ٨٤: يارب، اين مهمان چون ماه از کجاست؟
  • شماره ٨٥: اي نسيم صبح دم، يارم کجاست؟
  • شماره ٨٦: نوبهارست و چمن خرم و گلزار اينجاست
  • شماره ٨٧: نهان از نهان کيست؟ دلدار ماست
  • شماره ٨٨: روزه داران را هلال عيد ابروي شماست
  • شماره ٨٩: تا زنده ايم، ياد لبش بر زبان ماست
  • شماره ٩٠: لاله افيون در شراب انداختست
  • شماره ٩١: آن ترک پري چهره، که مانند فرشتست
  • شماره ٩٢: دلم ز هر دو جهان مهر پروريده تست
  • شماره ٩٣: آن فروغ لاله يا برگ سمن، يا روي تست؟
  • شماره ٩٤: عالمي را دشمني با من ز بهر روي تست
  • شماره ٩٥: بنگريد اين فتنه را کز نو پديدار آمدست
  • شماره ٩٦: اين نوبت آب ديده ز هنجار ديگرست
  • شماره ٩٧: ترک گندم گون من هر دم به جنگي ديگرست
  • شماره ٩٨: دل به صحرا مي رود، در خانه نتوانم نشست
  • شماره ٩٩: صورت او را ز معني آشنايي با دلست
  • شماره ١٠٠: هم ز وصف لبت زبان خجلست
  • شماره ١٠١: انجمن شهر ملاي گلست
  • شماره ١٠٢: از جام عشق بين همه باغ و بهار مست
  • شماره ١٠٣: دل مست و ديده مست و تن بي قرار مست
  • شماره ١٠٤: روي تو، که قبله جهانست
  • شماره ١٠٥: ماهي، که لبش بجاي جانست
  • شماره ١٠٦: حسن خوبان عزيز چندانست
  • شماره ١٠٧: درد دلم را طبيب چاره ندانست
  • شماره ١٠٨: اين باغ سراسر همه پر باد وزانست
  • شماره ١٠٩: عشق روي تو نه در خورد دل خام منست
  • شماره ١١٠: گر به دست آوريم دامن دوست
  • شماره ١١١: سروي که ازو و حور و پري بار برند اوست
  • شماره ١١٢: آن بت وفا نکرد، که دل در وفاي اوست
  • شماره ١١٣: آنکه رخ عاشقان خاک کف پاي اوست
  • شماره ١١٤: مرا سر بلندي ز سوداي اوست
  • شماره ١١٥: دل بسته شد به دام دو زلف چو دال دوست
  • شماره ١١٦: در گماني که: به غير از تو کسي يارم هست؟
  • شماره ١١٧: پيداست حال مردم رند، آن چنان که هست
  • شماره ١١٨: ماه کشميري رخ من، از ستمکاري که هست
  • شماره ١١٩: ز عشق اگر چه به هر گوشه داستاني هست
  • شماره ١٢٠: هر کرا با تو نه پيوندي و پيماني هست
  • شماره ١٢١: دلبر، چندين عتاب و جنگ و خشم و ناز چيست؟
  • شماره ١٢٢: اي دل، از هجران او زارم همي بايد گريست
  • شماره ١٢٣: آنکه دل من ببرد، از همه خوبان، يکيست
  • شماره ١٢٤: ز ما بودي، جدا بودن روا نيست
  • شماره ١٢٥: جز نقش تو در خيال نيست
  • شماره ١٢٦: اي مدعي، دلت گر ازين باده مست نيست
  • شماره ١٢٧: چه دستها، که ز دست غم تو بر سر نيست؟
  • شماره ١٢٨: اي آنکه پيشه تو بجز کبر و ناز نيست
  • شماره ١٢٩: هم خانه ايم، روي گرفتن حلال نيست
  • شماره ١٣٠: گر سري در سر کار تو شود چندان نيست
  • شماره ١٣١: عاشقان صورت او را ز جان انديشه نيست
  • شماره ١٣٢: با من از شادي وصل تو اثر چيزي نيست
  • شماره ١٣٣: جنبيدن اين پرده دل افروز گواهيست
  • شماره ١٣٤: عشرت خلوت و ديدار عزيزان شاهيست
  • شماره ١٣٥: در خرابات عاشقان کوييست
  • شماره ١٣٦: گو: هر که در جهان به تماشا رويدو گشت
  • شماره ١٣٧: دوش چون چشم او کمان برداشت
  • شماره ١٣٨: مگر پير سجاده حال نداشت؟
  • شماره ١٣٩: نگر: مگرد گر آن سر و سيم بر بگذشت؟
  • شماره ١٤٠: تا لعل باده رنگ تو شکرفروش گشت
  • شماره ١٤١: اي حلقه کرده دلها در حلقهاي گوشت
  • شماره ١٤٢: ديگر آن حلقه و آن دانه در در گوشت
  • شماره ١٤٣: در فراق تو مرا هيچ نه خوردست و نه خفت
  • شماره ١٤٤: تا بر دوست بار نتوان يافت
  • شماره ١٤٥: آن ستمگر، که وفاي منش از ياد برفت
  • شماره ١٤٦: چه شد آن سرو سهي؟ کز لب اين بام برفت
  • شماره ١٤٧: دلم بر آتش هجران کباب کرد و برفت
  • شماره ١٤٨: زلف ترا بديدم و مشکم ز ياد رفت
  • شماره ١٤٩: به وقت گل پي معشوق و باده بايد رفت
  • شماره ١٥٠: ترک من ترک من خسته دل زار گرفت
  • شماره ١٥١: چندان نظر تمام، که دل نقش او گرفت
  • شماره ١٥٢: عمر به پايان رسيد، راه به پايان نرفت
  • شماره ١٥٣: سري که ديد؟ که در پاي دلستاني رفت
  • شماره ١٥٤: مرا حديث غم يار من ببايد گفت
  • شماره ١٥٥: شبي به ترک سر خويشتن بخواهم گفت
  • شماره ١٥٦: زماني خاطرم خوش کن به وصل روي گل رنگت
  • شماره ١٥٧: اي عيد روزه داران ابروي چون هلالت
  • شماره ١٥٨: زهي! شب نسخه اي از زلف و خالت
  • شماره ١٥٩: سرشک ديده دليلست و رنگ چهره علامت
  • شماره ١٦٠: اي سر تو پيوسته با جان، ز که پرسيمت؟
  • شماره ١٦١: هر کسي را مي نوازد لطف و خاطر جستنت
  • شماره ١٦٢: گفته بودم با من: کان جا نبايد رفتنت
  • شماره ١٦٣: اي ماه سر نهاده از مهر بر زمينت
  • شماره ١٦٤: اي طيره شب طره خورشيد پناهت
  • شماره ١٦٥: بد ميکنند مردم زان بي وفا حکايت
  • شماره ١٦٦: اي شب تيره فرع گيسيويت
  • شماره ١٦٧: بيا، که ديدن رويت مبارکست صباح
  • شماره ١٦٨: روزم خجسته بود، که ديدم ز بامداد
  • شماره ١٦٩: باز بالاي تو ما را در بلا خواهد نهاد
  • شماره ١٧٠: هيچ اربه صيد دلها در زلف تابت افتد
  • شماره ١٧١: ز هجر او دل من هر زمان به دست غم افتد
  • شماره ١٧٢: چون بگذري دلم به تپيدن در اوفتد
  • شماره ١٧٣: ياد تو ما را چو در خيال بگردد
  • شماره ١٧٤: کجا شد ساربانش؟ تا دلم را تنگ در بندد
  • شماره ١٧٥: عشق و درويشي و تنهايي و درد
  • شماره ١٧٦: نيشکر آن روز دل ز بند بر آرد
  • شماره ١٧٧: هر دم از خانه رخ بدر دارد
  • شماره ١٧٨: دلي، که ميل به ديدار دوستان دارد
  • شماره ١٧٩: شاهد من در جهان نظير ندارد
  • شماره ١٨٠: حال دل پيش که گويم؟ که دل ريش ندارد
  • شماره ١٨١: وجود حقيقت نشاني ندارد
  • شماره ١٨٢: بميرم چشم مستت را که جانم زنده مي دارد
  • شماره ١٨٣: روي خود بنمود و هوش از ما ببرد
  • شماره ١٨٤: موي فشانم دگر عشق به درها ببرد
  • شماره ١٨٥: طراوت رخت آب سمن تمام ببرد
  • شماره ١٨٦: از عشق تو جان نمي توان برد
  • شماره ١٨٧: دل باز در سوداي او افتاد و باري مي برد
  • شماره ١٨٨: خاک آن باديم کوبر آستانت بگذرد
  • شماره ١٨٩: به دشمنان نتوان رفت و اين شکايت کرد
  • شماره ١٩٠: ترکم به خنده چون دهن تنگ باز کرد
  • شماره ١٩١: باد بويي از دو زلفت وام کرد
  • شماره ١٩٢: هوست معتکف خانه خمارم کرد
  • شماره ١٩٣: دل ببردي و يکي کار دگر خواهم کرد
  • شماره ١٩٤: وصف روي آن پسر خواهيم کرد
  • شماره ١٩٥: چاره سگاليدنم فايده اي چون نکرد
  • شماره ١٩٦: جز لبم شرح ميان او نکرد
  • شماره ١٩٧: دلم جز تو آهنگ ياري نکرد
  • شماره ١٩٨: به يک نظر دل شهري شکارداني کرد
  • شماره ١٩٩: دوش بگذشت و دل از دور تماشايي کرد
  • شماره ٢٠٠: اي سنگدل، به حق وفا کز وفا مگرد
  • شماره ٢٠١: عشق بي علت ترنج دوستي بار آورد
  • شماره ٢٠٢: پيري که پريرم ز مناجات بر آورد
  • شماره ٢٠٣: هر کس که در محبت او دم برآورد
  • شماره ٢٠٤: سوز تو شبي بسازم آورد
  • شماره ٢٠٥: بي تو دل من دمي قرار نگيرد
  • شماره ٢٠٦: صفات قلندر نشان برنگيرد
  • شماره ٢٠٧: چو دل شد زان او هرگز نميرد
  • شماره ٢٠٨: تير از کمان به من اندازد
  • شماره ٢٠٩: رخش، روابود، ار اسب دلبري تازد
  • شماره ٢١٠: چون گره بر سر آن زلف دو تاه اندازد
  • شماره ٢١١: ديگر مرا به ضربت شمشير غم بزد
  • شماره ٢١٢: زلف را تاب دام و خم برزد
  • شماره ٢١٣: چو ميل او کنم، از من به عشوه بگريزد
  • شماره ٢١٤: مرد اين ره آن باشد کو به فرق سر خيزد
  • شماره ٢١٥: اگر جان را حجاب تن ز پيش کار برخيزد
  • شماره ٢١٦: فتنه از چرخ و قيامت ز زمين برخيزد
  • شماره ٢١٧: تويي که از لب لعلت گلاب مي ريزد
  • شماره ٢١٨: هر سحرم ز هجر تو ناله بر آسمان رسد
  • شماره ٢١٩: جان و دل را بوي وصل آن دل و جان کي رسد؟
  • شماره ٢٢٠: با زلف او مردانگي باد صبا را مي رسد
  • شماره ٢٢١: حديث آرزومندي قلم دشوار بنويسد
  • شماره ٢٢٢: آنکه دلم برد و جور کرد و جدا شد
  • شماره ٢٢٣: پرسش خسته اي روا باشد
  • شماره ٢٢٤: تا رسم جگرخواري پيش تو روا باشد
  • شماره ٢٢٥: دلي که با سر زلف تو آشنا باشد
  • شماره ٢٢٦: نمي بينم بت خود را، نمي دانم کجا باشد؟
  • شماره ٢٢٧: تا دلم بر رخ چون ماه تمامت باشد
  • شماره ٢٢٨: بهار و بوستان ما سر کوي تو بس باشد
  • شماره ٢٢٩: هر که آن قامت و بالاي بلندش باشد
  • شماره ٢٣٠: بهار و باغ با ترکان گل رخسار خوش باشد
  • شماره ٢٣١: مستيم و مستي ما از جام عشق باشد
  • شماره ٢٣٢: گدايي را که دل در بند يار محتشم باشد
  • شماره ٢٣٣: روزي که از لب تو بر ما سلام باشد
  • شماره ٢٣٤: معشوقه پي وفا نباشد
  • شماره ٢٣٥: اگر گوش بر دشمنانت نباشد
  • شماره ٢٣٦: هر که صيد او شود با ديگري کارش نباشد
  • شماره ٢٣٧: بايد که مال دنيا مسمار دل نباشد
  • شماره ٢٣٨: چون قد تو در چمن نباشد
  • شماره ٢٣٩: رنگين تر از رخ تو گل در چمن نباشد
  • شماره ٢٤٠: سر عشق از خرد برون باشد
  • شماره ٢٤١: بيدلان را چاره از روي دلارامي نباشد
  • شماره ٢٤٢: هر نقش که پيش آيد گويم: مگر او باشد
  • شماره ٢٤٣: با عارض و زلفت قمر و قير چه باشد؟
  • شماره ٢٤٤: آن کس که دليش بوده باشد
  • شماره ٢٤٥: او همانا نابه شبهاي من نشنيده باشد
  • شماره ٢٤٦: چون من سر تو دارم سامانم از که باشد؟
  • شماره ٢٤٧: بي روي تو جان در تن بيمار همي باشد
  • شماره ٢٤٨: ز بلبل بوستان پر ناله و فرياد خواهد شد
  • شماره ٢٤٩: موسم گل دو سه روزست ،به سر خواهد شد
  • شماره ٢٥٠: حسن بدکان نشست، عشق پديدار شد
  • شماره ٢٥١: گل ز روي او شرمسار شد
  • شماره ٢٥٢: خواهم شبي بر آن دهن تنگ مير شد
  • شماره ٢٥٣: دل اسير حلقه آن زلف چون زنحير شد
  • شماره ٢٥٤: کمان مهر ترا چرخ چنبري نکشد
  • شماره ٢٥٥: يار ز پيمان ما گر چه سري مي کشد
  • شماره ٢٥٦: دي رفتم اندر کوي او سرمست، ناگه جنگ شد
  • شماره ٢٥٧: چه عشقست اين که در دل شد؟
  • شماره ٢٥٨: جهان از باد نوروزي جوان شد
  • شماره ٢٥٩: عشق را پا و سر پديد نشد
  • شماره ٢٦٠: هرگز از عشقي مرا پايي چنين در گل نشد
  • شماره ٢٦١: هيچ روز آن رخ به فرمانم نشد
  • شماره ٢٦٢: کسي که چشمه چشمش چنين ز گريه بجوشد
  • شماره ٢٦٣: تا دل مجروح من عاشق زار تو شد
  • شماره ٢٦٤: نه آخر دل من خراب از تو شد؟
  • شماره ٢٦٥: گر به کام دل رسيد از يار خود ياري چه شد؟
  • شماره ٢٦٦: به من از دولت وصل تو مقرر مي شد
  • شماره ٢٦٧: هزار قطره خونم ز چشم تر بچکد
  • شماره ٢٦٨: عرق چو از رخت، اي سرو دلستان، بچکد
  • شماره ٢٦٩: زين بيش نبايد خفت، اي يار که دزد آمد
  • شماره ٢٧٠: بيد بشکفت و گل به بار آمد
  • شماره ٢٧١: سرم در عهد ترسايي شبي مهمان عشق آمد
  • شماره ٢٧٢: هزار نامه نوشتم، يکي جواب نيامد
  • شماره ٢٧٣: عمري که نه با تست کسش عمر نخواند
  • شماره ٢٧٤: هر که او عاشق آن روي بود صبر نداند
  • شماره ٢٧٥: صبا، رمزي بگو از من به دلداري که خود داند
  • شماره ٢٧٦: سر نگردانم ازو، گر به سرم گرداند
  • شماره ٢٧٧: رخ تو بجز جور و خواري نداند
  • شماره ٢٧٨: کيست کز آن بت بمن خبر برساند؟
  • شماره ٢٧٩: هر که در حلقه زلف تو گرفتار بماند
  • شماره ٢٨٠: از در ما چو در آمد، اثر ما بنماند
  • شماره ٢٨١: چون عشق در آيد، قدم سر بنماند
  • شماره ٢٨٢: خانه خالي شد و در کوي دل اغيار نماند
  • شماره ٢٨٣: دلبران جمله غلام لب چون نوش تواند
  • شماره ٢٨٤: نقش لب تو از شکر و پسته بسته اند
  • شماره ٢٨٥: اول فطرت که نقش صورت چين بسته اند
  • شماره ٢٨٦: فرش زمردين به زمين در کشيده اند
  • شماره ٢٨٧: دشمنان گويي دگر در کار ما کوشيده اند
  • شماره ٢٨٨: باز شادروان گل بر روي خار انداختند
  • شماره ٢٨٩: يوسف ما را به چاه انداختند
  • شماره ٢٩٠: دوشم از کوي مغان دست به دست آوردند
  • شماره ٢٩١: تو آفتابي و خلقت چو سايه بر اثرند
  • شماره ٢٩٢: کي مرا نزد تو همچون دگران بگذارند؟
  • شماره ٢٩٣: آن نه من باشم که چون ميرم به تابوتم برند
  • شماره ٢٩٤: چون ز بغداد و لب دجله دلم يار کند
  • شماره ٢٩٥: جرعه مده، که وقت شد اشتر من که عف کند
  • شماره ٢٩٦: کرا بر تو فرستم که شرح حال کند؟
  • شماره ٢٩٧: هر زمان آشفته دل نامم کند
  • شماره ٢٩٨: هر نفسي عشق او بي دل و دينم کند
  • شماره ٢٩٩: دل به کسي سپرده ام کو همه قصد جان کند
  • شماره ٣٠٠: مطرب، مهل که محنت و غم قصد جان کند
  • شماره ٣٠١: دلم از لعل تو يک بوسه تمنا نکند
  • شماره ٣٠٢: در آن شمايل موزون چو دل نگاه کند
  • شماره ٣٠٣: يار آن کسي بود که به کارت نگه کند
  • شماره ٣٠٤: نگار من به يکي لحظه صد بهانه کند
  • شماره ٣٠٥: عاشق کسي بود که چو عشقش ندي کند
  • شماره ٣٠٦: ترک ستم پرست من ترک جفا نمي کند
  • شماره ٣٠٧: صبري کنيم تا ستم او چه مي کند؟
  • شماره ٣٠٨: دلدار دل ببرد و زما پرده مي کند
  • شماره ٣٠٩: ني بين که چون به درد فغاني همي کند؟
  • شماره ٣١٠: گر کسي در عشق آهي مي کند
  • شماره ٣١١: جماعتي که مرا توبه کار مي خوانند
  • شماره ٣١٢: قلندران تهي سر کلاه دارانند
  • شماره ٣١٣: در بند غم عشق تو بسيار کسانند
  • شماره ٣١٤: خوبرويان جفا پيشه وفا نيز کنند
  • شماره ٣١٥: گر نقش روي خوب تو بر منظري کنند
  • شماره ٣١٦: مردم شهرم به مي خوردن ملامت مي کنند
  • شماره ٣١٧: آنرا که جام صافي صهباش مي دهند
  • شماره ٣١٨: چون دو زلفش سر بر آن رخسار گلگون مي نهند
  • شماره ٣١٩: ز دور ار ترا ناتواني ببيند
  • شماره ٣٢٠: آنرا که چون تو لاله رخي در سرا بود
  • شماره ٣٢١: دل از فراق شما دردمند خواهد بود
  • شماره ٣٢٢: هميشه تا تن من برقرار خواهد بود
  • شماره ٣٢٣: تا کي از هجر تو بي خواب و خورم بايد بود؟
  • شماره ٣٢٤: دوشم از وصل کار چون زر بود
  • شماره ٣٢٥: نازنينا، حسن و خوبي با وفا بهتر بود
  • شماره ٣٢٦: آن روز کو که روي غم اندر زوال بود؟
  • شماره ٣٢٧: ديگي که پار پختم چون ناتمام بود
  • شماره ٣٢٨: ترا که گفت؟ من بي تو مي توانم بود
  • شماره ٣٢٩: ميان ما و تو دوري به اختيار نبود
  • شماره ٣٣٠: سر دردم بر طبيب آسان نبود
  • شماره ٣٣١: دوش بي روي تو باغ عيش را آبي نبود
  • شماره ٣٣٢: اين چنين نقشي اگر در چين بود
  • شماره ٣٣٣: روز هجران آن نگار اين بود
  • شماره ٣٣٤: من از آن که شوم کو نه ازان تو بود؟
  • شماره ٣٣٥: دل به خيالي دگر خانه جدا کرده بود
  • شماره ٣٣٦: هر که با عارض زيباي تو خوکرده بود
  • شماره ٣٣٧: به سر زلف سيه دوش گره برزده بود
  • شماره ٣٣٨: خسروم با لب شيرين به شکار آمده بود
  • شماره ٣٣٩: روز وداع گريه نه در حد ديده بود
  • شماره ٣٤٠: عشق همان به که به زاري بود
  • شماره ٣٤١: غير ازو هر چه هست بازي بود
  • شماره ٣٤٢: روزي کني به سنگ فراقم جدا ز خود
  • شماره ٣٤٣: اي کون و مکان از تو، اندر چه مکاني خود؟
  • شماره ٣٤٤: در هر ولايتي ز شرف نام ما رود
  • شماره ٣٤٥: آن فروغ ديده و آن راحت دل مي رود
  • شماره ٣٤٦: گفتم: که: بي وصال تو ما را به سر شود
  • شماره ٣٤٧: ترا چه تحفه فرستم که دلپذير شود؟
  • شماره ٣٤٨: رخت دل بدزدد نهان شود
  • شماره ٣٤٩: هر که او بيدق اين عرصه شود شاه شود
  • شماره ٣٥٠: در عشق اگر زبان تو با دل يکي شود
  • شماره ٣٥١: فتنه بود آن چشم و ابرو نيز يارش ميشود
  • شماره ٣٥٢: بي تو دل و جان من زير و زبر ميشود
  • شماره ٣٥٣: کو ديده اي که بي تو به خون تر نمي شود؟
  • شماره ٣٥٤: شبم ز شهر برون برد و راه خانه نمود
  • شماره ٣٥٥: بريدن حيفم آيد بعد از آن عهد
  • شماره ٣٥٦: گفتي: ز عشق بازي کاري نمي گشايد
  • شماره ٣٥٧: تو آن گم کرده را مشنو که بي زاري پديد آيد
  • شماره ٣٥٨: برين دل هر دم از هجر تو ديگر گونه خار آيد
  • شماره ٣٥٩: سر زلف خود بگيري همه پيچ و خم برآيد
  • شماره ٣٦٠: گر آن کاري که من دانم بر آيد
  • شماره ٣٦١: مرا از بخت اگر کاري برآيد
  • شماره ٣٦٢: مرا گر ز وصل تو رنگي برآيد
  • شماره ٣٦٣: هر که مشغول تو گشت از دگران باز آيد
  • شماره ٣٦٤: هر کرا چون تو پريزاده ز در باز آيد
  • شماره ٣٦٥: دل سرمست من آن نيست که باهوش آيد
  • شماره ٣٦٦: مرا کجا سر زلفت به زير چنگ آيد؟
  • شماره ٣٦٧: سحر گه چون نسيم زلف آن دلدار ميآيد
  • شماره ٣٦٨: ديريست که يار ما نمي آيد
  • شماره ٣٦٩: دلي که در سر زلف شما همي آيد
  • شماره ٣٧٠: دل مي برد امشب ز من آن ماه، بگيريد
  • شماره ٣٧١: باز پيوند، که دوري به نهايت برسيد
  • شماره ٣٧٢: ناله بلبل شوريده به جايي برسيد
  • شماره ٣٧٣: من کشته عشقم،خبرم هيچ مپرسيد
  • شماره ٣٧٤: دوشم فغان و ناله به هفت آسمان رسيد
  • شماره ٣٧٥: اي مردم کور، اين چه بهارست ببينيد
  • شماره ٣٧٦: هر که از برگ و از نوا گويد
  • شماره ٣٧٧: به حسن عارض چون ماه و زيب چهره چون خور
  • شماره ٣٧٨: وقت گلست، اي غلام، روز مي است، اي پسر
  • شماره ٣٧٩: بگشاي ز رخ نقاب ديدار
  • شماره ٣٨٠: ما بغير از يار اول کس نميگيريم يار
  • شماره ٣٨١: مگذر، اي ساربان، ز منزل يار
  • شماره ٣٨٢: هر دم برم به گريه پناه از فراق يار
  • شماره ٣٨٣: تن به تو دادم، دل و جانش مبر
  • شماره ٣٨٤: از باده در فصل خزان افتان و خيزان نيک تر
  • شماره ٣٨٥: زلف مشکينت چو دامست، اي پسر
  • شماره ٣٨٦: يک شبم دادي به عمري پيش خود بار، اي پسر
  • شماره ٣٨٧: هيچ نقاشي نياميزد چنين رنگ، اي پسر
  • شماره ٣٨٨: من که خمارم، به مسجدها مده را هم دگر
  • شماره ٣٨٩: دلبر من بر گذشت همچو بهاري دگر
  • شماره ٣٩٠: نيک ميخواهي که: از خود دورم اندازي دگر
  • شماره ٣٩١: جانا، ضميرت حال ما نيکو نميداند مگر؟
  • شماره ٣٩٢: کاکل کافرانه بين، زيور گوش او نگر
  • شماره ٣٩٣: اي دل، بيا و در رخ آن حور مي نگر
  • شماره ٣٩٤: دل من فتنه شد بر يار ديگر
  • شماره ٣٩٥: تو از دست که مي خوردي؟ که خشم آلوده اي ديگر
  • شماره ٣٩٦: اي ساربان، که رنج کشيدي ز راه دور
  • شماره ٣٩٧: همه عالم پرست ازين منظور
  • شماره ٣٩٨: باد بهار مي دمد و من ز يار دور
  • شماره ٣٩٩: شهر بگرفت آن کمان ابرو به بالاي چو تير
  • شماره ٤٠٠: گر چه دورم، نه صبورم ز تو، اي بدر منير
  • شماره ٤٠١: صنما، بي تو مرا کار به جان آمده گير
  • شماره ٤٠٢: پاکبازان را چه خارا و چه خز؟
  • شماره ٤٠٣: صاحب روي خوب و زلف دراز
  • شماره ٤٠٤: من بدين خواري و اين غربت از آن راه دراز
  • شماره ٤٠٥: منم غريب ديار تو، اي غريب نواز
  • شماره ٤٠٦: آن سست عهد سخت کمان اوفتاد باز
  • شماره ٤٠٧: يار ار نمي کند به حديث تو گوش باز
  • شماره ٤٠٨: ما در بر وي خلق فرو بسته ايم باز
  • شماره ٤٠٩: اگر نوبهاري ببينيم باز
  • شماره ٤١٠: عنايتيست خدا را به حال ما امروز
  • شماره ٤١١: گر تو گل چهره در آيي به چمن مست امروز
  • شماره ٤١٢: هر چه گويم من، اي دبير، امروز
  • شماره ٤١٣: کام دلم نشد ز دهانت روا هنوز
  • شماره ٤١٤: گلت بنده گرديد و شمشاد نيز
  • شماره ٤١٥: در وفا داري نکردي آنچه مي گفتي تو نيز
  • شماره ٤١٦: در ضمير ما نميگنجد بغير از دوست کس
  • شماره ٤١٧: بيا، که صفه ما بورياي ميکده بس
  • شماره ٤١٨: به رخ شمع شبستانم تويي بس
  • شماره ٤١٩: اي صبا، يار مرا از من بي يار بپرس
  • شماره ٤٢٠: اي صبا، از من آشفته فلان را ميپرس
  • شماره ٤٢١: عشرت بهار کن، که شود روزگار خوش
  • شماره ٤٢٢: دمشق فتنه شد بغداد و توفان بلا آبش
  • شماره ٤٢٣: نسپردم از خرابي دل خود به چشم مستش
  • شماره ٤٢٤: سخت زيبا دلبرست او، چشم بد دور از رخش
  • شماره ٤٢٥: جفت شاديست بعيد، آنکه تو داري شادش
  • شماره ٤٢٦: چنين که بسته شدم باز من به زلف چو بندش
  • شماره ٤٢٧: درين همسايه شمعي هست و جمعي عاشق از دورش
  • شماره ٤٢٨: چو نام او همي گويي به نام خود قلم در کش
  • شماره ٤٢٩: دلا، دگر قدم از کوي دوست بازمکش
  • شماره ٤٣٠: که ميبرد خبر عاشقان شيفته حالش؟
  • شماره ٤٣١: ديده گر لايق آن نيست که منزل کنمش
  • شماره ٤٣٢: گر دستها چو زلف در آرم به گردنش
  • شماره ٤٣٣: نيست عيب ار دوست مي دارم منش
  • شماره ٤٣٤: امروز گم شدم: تو بر آهم مدار گوش
  • شماره ٤٣٥: بباد صبا گفتم از شوق دوش
  • شماره ٤٣٦: پسته آن ماه مرواريد گوش
  • شماره ٤٣٧: دو هفته دگر از بوي باد مشک فروش
  • شماره ٤٣٨: اي رخت خرم و دهانت خوش
  • شماره ٤٣٩: دشمن بي حاصلم را شرم باد از کار خويش
  • شماره ٤٤٠: با يار بي وفا نتوان گفت حال خويش
  • شماره ٤٤١: باشد آن روز که گويم به تو راز دل خويش؟
  • شماره ٤٤٢: گر بنگري در آينه روزي صفاي خويش
  • شماره ٤٤٣: مردي به هوش بودم و خاطر بجاي خويش
  • شماره ٤٤٤: گفتم: به چابکي ببرم جان ز دست عشق
  • شماره ٤٤٥: دلم خرقه اي دارد از پير عشق
  • شماره ٤٤٦: ز حسن تو پيدا شد آيين عشق
  • شماره ٤٤٧: اي پيکر خجسته، چه نامي؟ فديت لک
  • شماره ٤٤٨: زاهدان را گذاشتيم به جنگ
  • شماره ٤٤٩: ما به ابد مي بريم عشق ترا از ازل
  • شماره ٤٥٠: که رساند به من شيفته مسکين حال؟
  • شماره ٤٥١: گفتم: ز درد عشق تو گشتم چنين به حال
  • شماره ٤٥٢: من نخواهم برد جان از دست دل
  • شماره ٤٥٣: نگفتم: کين چنين زودت به جان اندر بکارم دل؟
  • شماره ٤٥٤: ديوانه مي شد از غم او گاه گاه دل
  • شماره ٤٥٥: اي به خار هجر ما را سفته دل
  • شماره ٤٥٦: نازنين، عيب نباشد، که کند ناز، اي دل
  • شماره ٤٥٧: سوداي عشق خوبان از سربدر کن، اي دل
  • شماره ٤٥٨: نه به اندازه خود يار گزيدي، اي دل
  • شماره ٤٥٩: زهي! ز دست رقيبان گذر به کوي تو مشکل
  • شماره ٤٦٠: خيز، که در ميرسد موکب سلطان گل
  • شماره ٤٦١: . . .
  • شماره ٤٦٢: اي سحري دعاي من، در دلش آن جفا مهل
  • شماره ٤٦٣: مستم از باده مهر تو، مرا مست مهل
  • شماره ٤٦٤: گر درد سر نباشدت، اي باد صبحدم
  • شماره ٤٦٥: توبه کردم ز توبه کردن خام
  • شماره ٤٦٦: قاصرات الطرف في حجب الخيام
  • شماره ٤٦٧: من که باشم؟ که به من نامه فرستند و سلام
  • شماره ٤٦٨: من درين شهر پاي بند توام
  • شماره ٤٦٩: ماهرويا، عاشق آن صورت پاک توام
  • شماره ٤٧٠: من چو همين حرف الف ديده ام
  • شماره ٤٧١: فاش گشت آن ماجري، کز مرد و زن پوشيده ام
  • شماره ٤٧٢: به مسجد ره نمي دانم، گرفتار خراباتم
  • شماره ٤٧٣: تا دل اندر پيچ آن زلف به تاب انداختم
  • شماره ٤٧٤: اگر به مجلس قاضي نموده اند که: مستم
  • شماره ٤٧٥: اي زاهد مستور، زمن دور، که مستم
  • شماره ٤٧٦: صنما، به دلنوازي نفسي بگير دستم
  • شماره ٤٧٧: گر يار بلند آمد، من پستم و من پستم
  • شماره ٤٧٨: من از ديوانگي خالي نخواهم بود تا هستم
  • شماره ٤٧٩: دلبرا، قيمت وصل تو کنون دانستم
  • شماره ٤٨٠: چو بر سفينه دل نقش صورت تو نبشتم
  • شماره ٤٨١: پيشتر از عاشقي عافيتي داشتم
  • شماره ٤٨٢: تو دامن از کف من دوش در کشيدي و گفتم
  • شماره ٤٨٣: شب دوشينه در سوداي او خفتم
  • شماره ٤٨٤: نبض دل شوريده محرور گرفتم
  • شماره ٤٨٥: چو دل در ديگري بستي نگاهش دار، من رفتم
  • شماره ٤٨٦: خود را ز بد و نيک جدا کردم و رفتم
  • شماره ٤٨٧: مسلمانان، سلامت به، چو بتوانيد، من گفتم
  • شماره ٤٨٨: اي که رفتي و نرفتي نفسي از يادم
  • شماره ٤٨٩: دگر رخت ازين خانه بر در نهادم
  • شماره ٤٩٠: معراج ما به روح و روان بود صبح دم
  • شماره ٤٩١: اگر آن يار سيه چرده ببيند رخ زردم
  • شماره ٤٩٢: غافل چرايي؟ جانا، ز دردم
  • شماره ٤٩٣: هر چند به کوي او ديرست که پي بردم
  • شماره ٤٩٤: من باده عشق نوش کردم
  • شماره ٤٩٥: ز عشقت روز اول من به شهر اندر ندي کردم
  • شماره ٤٩٦: بيا، بيا که ز مهرت به جان همي گردم
  • شماره ٤٩٧: مي خانه را بگشاي در، کامروز مخمور آمدم
  • شماره ٤٩٨: از آن لب چون به يک بوسه من بيمار خرسندم
  • شماره ٤٩٩: چو چشمش راه دل مي زد من بيدل کجا بودم؟
  • شماره ٥٠٠: مدتي من به کام خود بودم
  • شماره ٥٠١: نه پيش ازين من بيگانه آشناي تو بودم؟
  • شماره ٥٠٢: آن تخم، که در باغ وفا کاشته بودم
  • شماره ٥٠٣: دي ره مي خانه باز يافته بودم
  • شماره ٥٠٤: من دلداده از آنروز که ديدار تو ديدم
  • شماره ٥٠٥: تو چيزي ديگري، ور نه بسي خوبان که من ديدم
  • شماره ٥٠٦: به يک نظر چو ببردي دل زبون ز برم
  • شماره ٥٠٧: چو تيغ بر کشد آن بي وفا به قصد سرم
  • شماره ٥٠٨: عمريست تا ز دست غمت جامه مي درم
  • شماره ٥٠٩: همه کاميم برآيد، چو در آيي ز درم
  • شماره ٥١٠: به دکان مي فروشان گروست هر چه دارم
  • شماره ٥١١: تا ميسر گشت در گرمابه وصل آن نگارم
  • شماره ٥١٢: درون خود نپسندم که از تو باز آرم
  • شماره ٥١٣: سرم سوداي او دارد، زهي سودا که من دارم!
  • شماره ٥١٤: گر او پيدا شود بر من به شيدايي کشد کارم
  • شماره ٥١٥: منازل سفرت پيش ديده مي آرم
  • شماره ٥١٦: من همان داغ محبت که تو ديدي دارم
  • شماره ٥١٧: گمان مبر که ز مهر تو دست وادارم
  • شماره ٥١٨: من از پيوستگان دل غريبي در سفر دارم
  • شماره ٥١٩: ز داغ و درد تو بر جان و دل نشان دارم
  • شماره ٥٢٠: صنمي که مهر او را ز جهان گزيده دارم
  • شماره ٥٢١: چشم جان بر اثرت مي دارم
  • شماره ٥٢٢: صد بار ز مهرت ار بميرم
  • شماره ٥٢٣: گر چه در پاي هوي و هوست مي ميرم
  • شماره ٥٢٤: مست آمدم امشب، که سر راه بگيرم
  • شماره ٥٢٥: به غم خويش چنان شيفته کردي بازم
  • شماره ٥٢٦: نگشتي روز من تيره، ندانستي کسي رازم
  • شماره ٥٢٧: برخيزم و دلها را در ولوله اندازم
  • شماره ٥٢٨: بيار آن، باده، تا دل را به نور او بر افروزم
  • شماره ٥٢٩: گر مرغ اين هوايي، بال و پرت بسوزم
  • شماره ٥٣٠: روزي بر آن شمع چو پروانه بسوزم
  • شماره ٥٣١: گمان مبر که: به جور از بر تو برخيزم
  • شماره ٥٣٢: من مستم و ز مستي در يار مي گريزم
  • شماره ٥٣٣: مرا مجال نباشد که: يار او باشم
  • شماره ٥٣٤: سخن بگوي چو من در سخن نمي باشم
  • شماره ٥٣٥: عيب من نيست که: در عشق تو تيمار کشم
  • شماره ٥٣٦: يارب، تو حاضري که ز دستش چه ميکشم؟
  • شماره ٥٣٧: دست عشقت قدحي داد و ببرد از هوشم
  • شماره ٥٣٨: عشقت چو ستم کرد و جفا بر تن و توشم
  • شماره ٥٣٩: اي چاه زنخدانت زندان دل ريشم
  • شماره ٥٤٠: به تازه باد جدايي گلي ببرد ز باغم
  • شماره ٥٤١: من دل به ننگ دارم و از نام فارغم
  • شماره ٥٤٢: صبا، چو برگذري سوي غمگسار دلم
  • شماره ٥٤٣: وه! که امروز چه آشفته و بي خويشتنم
  • شماره ٥٤٤: آن دوست که مي بينم، آن دوست که مي دانم
  • شماره ٥٤٥: درهجر تو درمان دل خسته ندانم
  • شماره ٥٤٦: دلم زندان عشق تست و زنداني درو جانم
  • شماره ٥٤٧: نبودم مرد اين ميدان و آورد او به ميدانم
  • شماره ٥٤٨: پر از دل مپرس، اي پري، من چه دانم؟
  • شماره ٥٤٩: دل خود را به ديدار تو حاجت مند ميدانم
  • شماره ٥٥٠: چو بديدي که: ز غشقت به چه شکل و به چه سانم
  • شماره ٥٥١: زلف مشکينت چو دامست، اي صنم
  • شماره ٥٥٢: تختگاه حسن را قد تو شاهست، اي صنم
  • شماره ٥٥٣: تو گلشن حسني و ما چون خار و خاشاک، اي صنم
  • شماره ٥٥٤: گر شبي چاره اين درد جدايي بکنم
  • شماره ٥٥٥: به آن سرم که: سر خود ز مي چو مست کنم
  • شماره ٥٥٦: بسيار بد کردي ولي نيکو سرانجامت کنم
  • شماره ٥٥٧: جاي آن دارد که: من بر ديدها جايت کنم
  • شماره ٥٥٨: آمده ام که صف اين صفه بار بشکنم
  • شماره ٥٥٩: شد زنده جان من به مي، زان ياد بسيارش کنم
  • شماره ٥٦٠: نظر چو بر لب و دندان يار خويش کنم
  • شماره ٥٦١: فراق روي تو مي سوزدم جگر، چه کنم؟
  • شماره ٥٦٢: تير تدبير تو در کيش ندارم، چه کنم؟
  • شماره ٥٦٣: درمان درد دوري آن يار مي کنم
  • شماره ٥٦٤: به ذکر تو من شادماني کنم
  • شماره ٥٦٥: اي نرگست به شوخي صدبار خورده خونم
  • شماره ٥٦٦: درد تو برآورد ز دنيا و ز دينم
  • شماره ٥٦٧: دشمن از بهر تو گر طعنه زند بر دل و دينم
  • شماره ٥٦٨: ز چشم خلق هوس مي کند که گوشه گزينم
  • شماره ٥٦٩: نه مانند تو زيبايي ببينم
  • شماره ٥٧٠: زلف تو اگر به تاب مي بينم
  • شماره ٥٧١: مشتاق يارم و به در يار مي روم
  • شماره ٥٧٢: به پيشگاه قبول ار چه کم دهد راهم
  • شماره ٥٧٣: گر ز من جان طلبد دوست، رواني بدهم
  • شماره ٥٧٤: تا کي به در تو سوکوار آيم؟
  • شماره ٥٧٥: گر يار شوي با من، در عهد تو يار آيم
  • شماره ٥٧٦: تا بر آن عارض زيبا نظر انداخته ايم
  • شماره ٥٧٧: چون ساعدت مساعد آنست رشته ايم
  • شماره ٥٧٨: ما تا جمال آن رخ گلرنگ ديده ايم
  • شماره ٥٧٩: ما نور چشم مادر اين خاک تيره ايم
  • شماره ٥٨٠: باز قلندر شديم، خانه بر انداختيم
  • شماره ٥٨١: بنده عشقيم و سالهاست که هستيم
  • شماره ٥٨٢: آن پرده برانداز، که ما نور پرستيم
  • شماره ٥٨٣: امروز عيد ماست، که قربان او شديم
  • شماره ٥٨٤: ما چشم جهانيم، که اين راز بديديم
  • شماره ٥٨٥: ديريست تا ز دست غمت جان نمي بريم
  • شماره ٥٨٦: مادر غم هجران تو، گر زانکه بميريم
  • شماره ٥٨٧: حال اين پيکر از آن بتگر دانا پرسيم
  • شماره ٥٨٨: عقل صوفي را مهار اندر کشيم
  • شماره ٥٨٩: کجاست منزل آن کوچ کرده؟ تا برويم
  • شماره ٥٩٠: مرا با دوست ميبايد که رويارو سخن گويم
  • شماره ٥٩١: از عشق دوري چون کنم؟ کين عشق مستوري شکن
  • شماره ٥٩٢: باغ بسان مصر شد از رخ يوسف سمن
  • شماره ٥٩٣: تخت شاهي دارد آن ترک ختن
  • شماره ٥٩٤: چو آتشست به گرمي هواي تابستان
  • شماره ٥٩٥: نگارينا، به وصل خود دمي ما را ز ما بستان
  • شماره ٥٩٦: ياران و دوستداران جمعند و جام گردان
  • شماره ٥٩٧: دلا،خوش کرده اي منزل به کوي وصل دلداران
  • شماره ٥٩٨: دلها بربودند و برفتند سواران
  • شماره ٥٩٩: مرا مپرس که: چون شرمسارم از ياران؟
  • شماره ٦٠٠: به نام ايزد! چه رويست اين؟ که حيرانند ازو حوران
  • شماره ٦٠١: کيست آن مه؟ که مي رود نازان
  • شماره ٦٠٢: اي کس ما، چون شدي باز مطيع کسان؟
  • شماره ٦٠٣: اي پيک نامه بر، خبر او به ما رسان
  • شماره ٦٠٤: اي صبا، حال من بدو برسان
  • شماره ٦٠٥: اين دلبران که مي کشدم چشم مستشان
  • شماره ٦٠٦: شب قدرست و روز عيد زلف و روي اين ترکان
  • شماره ٦٠٧: تا برگذشت پيشم باز آن پري خرامان
  • شماره ٦٠٨: کأس مي در دست و کوس عشق بر بامستمان
  • شماره ٦٠٩: قصه يار سبک روح نگفتم به گرانان
  • شماره ٦١٠: به ترک وصل آن تنگ شکر کردن، توان؟ نتوان
  • شماره ٦١١: آن کمان ابرو به تير انداختن
  • شماره ٦١٢: تا به کي اين بستن و بگسيختن؟
  • شماره ٦١٣: ترا رسد گره مشک بر قمر بستن
  • شماره ٦١٤: امشب ز هجر يار بخواهم گريستن
  • شماره ٦١٥: سهل باشد روزه از ناني و آبي داشتن
  • شماره ٦١٦: چو دل نمي دهد از کوي دوست برگشتن
  • شماره ٦١٧: شيرين تر از دلدار من دلدار نتوان يافتن
  • شماره ٦١٨: از تو ميسر نشد کنار گرفتن
  • شماره ٦١٩: تا نداني ز جسم و جان مردن
  • شماره ٦٢٠: بار بربستيم، ازين منزل به در بايد شدن
  • شماره ٦٢١: مشنو که: از کوي تو من هرگز به در دانم شدن
  • شماره ٦٢٢: از تو مرا تا به کي بي سر و سامان شدن؟
  • شماره ٦٢٣: اي خواجه، چه آوردي زين خانه بدر بودن؟
  • شماره ٦٢٤: دوستي با دشمنان ما مکن
  • شماره ٦٢٥: چشمم کنار دجله شد، جز ياد بغدادم مکن
  • شماره ٦٢٦: باغ جهان روي تست، راي گلستان مکن
  • شماره ٦٢٧: اي مير ترکان عجم، ترک وفاداري مکن
  • شماره ٦٢٨: نفسم گرفت ازين غم، نفسي هواي من کن
  • شماره ٦٢٩: جانا، به حق دوستي، کان عهد و پيمان تازه کن
  • شماره ٦٣٠: سر دل گويي، ز جان انديشه کن
  • شماره ٦٣١: خلاف دشمنان روزي نظر بر دوستان افگن
  • شماره ٦٣٢: چشم دولت را اگر زين به نظر هستي به من
  • شماره ٦٣٣: چون مرا غمناک بيند شاد گردد يار من
  • شماره ٦٣٤: سر بارندگي دارد دو چشم تند بار من
  • شماره ٦٣٥: عشق نورزيده بود جان سبکبار من
  • شماره ٦٣٦: هر شب ز عشق روي تو اين چشم لعبت باز من
  • شماره ٦٣٧: نه بي يادت برآيد يک دم از من
  • شماره ٦٣٨: بر سر کويت اي پسر، پي سپرم، دريغ من!
  • شماره ٦٣٩: دشمن دون گر نگفتي حال من
  • شماره ٦٤٠: نگارا، چرا شدي نهان از نهان من؟
  • شماره ٦٤١: عشق را فرسوده اي بايد چو من
  • شماره ٦٤٢: اي ز سوداي تو در هر گوشه اي آواره من
  • شماره ٦٤٣: جور ديدم، تا بديد آن خسرو خوبان که؟ من
  • شماره ٦٤٤: اي اوفتاده در غم عشقت ز پاي من
  • شماره ٦٤٥: دوست با کاروان کن فيکون
  • شماره ٦٤٦: اي مکان تو از مکان بيرون
  • شماره ٦٤٧: شب مي بينم اندر خواب و مي گويم: وصالست اين
  • شماره ٦٤٨: دور مرو، دور مرو، يار ببين، يار ببين
  • شماره ٦٤٩: حلقه زرين بر آن گوش گهربندش ببين
  • شماره ٦٥٠: منم آنکه گلشن عشق را چمنم، ببين
  • شماره ٦٥١: آن تير غمزه را دل خلقي نشانه بين
  • شماره ٦٥٢: از بند زلفش پاي ما مشکل گشايد بعد ازين
  • شماره ٦٥٣: در فراق روي جانان بر نتابد بيش ازين
  • شماره ٦٥٤: من از مادري زادم که پارم پدر بود او
  • شماره ٦٥٥: بنگر بدان دو ابروي همچون کمان او
  • شماره ٦٥٦: اي عيد، بنمودي به من دي صورت ابروي او
  • شماره ٦٥٧: در صدد هلاک من شيوه چشم مست تو
  • شماره ٦٥٨: گر سوي من چنين نگرد چشم مست تو
  • شماره ٦٥٩: اي دلبر سنگين دل، فرياد ز دست تو
  • شماره ٦٦٠: تا فاش گشت ذکر دهان چو قند تو
  • شماره ٦٦١: گر چه اميد ندارم که: شوم شاد از تو
  • شماره ٦٦٢: درين لشکر، که مي بيني، سواري نيست غير از تو
  • شماره ٦٦٣: تو سروي ، بر نشايد چيدن از تو
  • شماره ٦٦٤: گر صبر و زر بودي مرا، کارم چو زر مي شد ز تو
  • شماره ٦٦٥: اي آنکه، نيست جز بر يار انتعاش تو
  • شماره ٦٦٦: اي نور چشم من ز رخ لاله رنگ تو
  • شماره ٦٦٧: ترا گزيد دل من،مرا گزيد غم تو
  • شماره ٦٦٨: اي خرمن گل خوشه چين پيش تن و اندام تو
  • شماره ٦٦٩: اي رشک گل تازه رخ چون سمن تو
  • شماره ٦٧٠: اي ترک، دل ما را خوش دار به جان تو
  • شماره ٦٧١: به جان من، به جان من، به جان تو، به جان تو
  • شماره ٦٧٢: به چشم سر هدف سازم دل خود را به جان تو
  • شماره ٦٧٣: زود شود باز بسته تو
  • شماره ٦٧٤: دل من خسته ياريست بي تو
  • شماره ٦٧٥: گر چه زان ما گشتي، سر ما چه داني تو؟
  • شماره ٦٧٦: اي مدد تيره شب از موي تو
  • شماره ٦٧٧: سوي من شادي نيايد،تا نيايم سوي تو
  • شماره ٦٧٨: گل در قرق عرق کند از شرم روي تو
  • شماره ٦٧٩: دل به تو داديم و شکستي، برو
  • شماره ٦٨٠: حسن مصرست و رخ چون قمرت مير درو
  • شماره ٦٨١: امشب از پيش من شيفته دل دور مرو
  • شماره ٦٨٢: آن چشم مست بين، که دلم گشت زار ازو
  • شماره ٦٨٣: اي دل مکن، بهر ستمي اين نفير ازو
  • شماره ٦٨٤: عمر که بي او گذشت، ذوق نديديم ازو
  • شماره ٦٨٥: گر دهد يارت امان ايمن مشو
  • شماره ٦٨٦: دل سراي خاص شد، از مجلس عامش مگو
  • شماره ٦٨٧: اي ز چين و حلقه زلف سياه
  • شماره ٦٨٨: چون همه ملک وجود خانه شاهست و شاه
  • شماره ٦٨٩: آن تير بالا را ببين: ز ابرو کمانها ساخته
  • شماره ٦٩٠: اي جان من ز هجر تو در تن بسوخته
  • شماره ٦٩١: روز عيد آن ترک را ديدم پگاه آراسته
  • شماره ٦٩٢: خيانتگر خيانت کرد و ما دل در خدا بسته
  • شماره ٦٩٣: روي زيبا نتوان داشت نهان پيوسته
  • شماره ٦٩٤: اي از دهان تنگت شهري شکر گرفته
  • شماره ٦٩٥: کجايي؟ اي ز رخت آب ارغوان رفته
  • شماره ٦٩٦: آن گل سوريست در کلاله نهفته
  • شماره ٦٩٧: اي از عرب و از عجمت مثل نزاده
  • شماره ٦٩٨: عارف چو بحر بايد: لب خشک و رخ گشاده
  • شماره ٦٩٩: ببخشا، اي من مسکين به دل در دامت افتاده
  • شماره ٧٠٠: اي مرغزار جانها لعل تو آب داده
  • شماره ٧٠١: ساقيا، خيز و يک دو جام بده
  • شماره ٧٠٢: کام دل تنگ از آن تنگ دهانم بده
  • شماره ٧٠٣: يا به نزد خويشتن راهم بده
  • شماره ٧٠٤: شب شد، به مستان اندکي ترياک بيداري بده
  • شماره ٧٠٥: اي فراق تو مرا عقل و بصارت برده
  • شماره ٧٠٦: چيست آن شهريار در پرده؟
  • شماره ٧٠٧: دلي مي بايد اندر عشق جان را وقف غم کرده
  • شماره ٧٠٨: خيز و کار رفتنت را ساز ده
  • شماره ٧٠٩: آنکه ميخواست مرا بيدل و بي يار شده
  • شماره ٧١٠: روزي ببيني زلف او در دست من پيچان شده
  • شماره ٧١١: اي ز زلفت عقل در دام آمده
  • شماره ٧١٢: کيست دگر باره اين؟ بر لب بام آمده
  • شماره ٧١٣: ازين نرگس و گل غرورم مده
  • شماره ٧١٤: اي مردگان، کجاييد؟ اينک مسيح زنده
  • شماره ٧١٥: عاشقان درد کش را دردي مي خانه ده
  • شماره ٧١٦: اي داده روي خوب تو از حسن داد ديده
  • شماره ٧١٧: نواي عشق بلبل را دلي بايد بلا ديده
  • شماره ٧١٨: مي نالم ازين کار به سامان نرسيده
  • شماره ٧١٩: اي بر فلک از رخ علم نور کشيده
  • شماره ٧٢٠: ماييم و خراباتي پر باده جوشيده
  • شماره ٧٢١: چمن پر گهر شد ز باران ژاله
  • شماره ٧٢٢: دل جفت درد و غم شد زان ديلمي کلاله
  • شماره ٧٢٣: در سر و سراي خود نگذاشتم الاالله
  • شماره ٧٢٤: اي روشن از رخ تو زمين و زمان همه
  • شماره ٧٢٥: بر در مي خانه اين غلغل و آن طنطنه
  • شماره ٧٢٦: پديد نيست اسيران عشق را خانه
  • شماره ٧٢٧: سر در کف پايت نهم، اي يار يگانه
  • شماره ٧٢٨: گرد مغان گرد و بادهاي مغانه
  • شماره ٧٢٩: بسيار دشمنست مرا و تو دوست نه
  • شماره ٧٣٠: اي در غم عشقت مرا انديشه بهبود نه
  • شماره ٧٣١: اي شهر شگرفان را غير از تو اميري نه
  • شماره ٧٣٢: آن دل که مرا بود و توي ديده سلبوه
  • شماره ٧٣٣: خانه صبر مرا باز برانداخته اي
  • شماره ٧٣٤: ثوابست پرسيدن خسته اي
  • شماره ٧٣٥: يارب! تو دوش با که به شادي نشسته اي؟
  • شماره ٧٣٦: با دگري بر غم من عقد وصال بسته اي
  • شماره ٧٣٧: بر گل از عنبر کمندي بسته اي
  • شماره ٧٣٨: اي که تير بي وفايي در کمان پيوسته اي
  • شماره ٧٣٩: آن خط عنبرين که چو آبش نبشته اي
  • شماره ٧٤٠: باز به رسم سرکشان راه جفا گرفته اي
  • شماره ٧٤١: من که باشم؟ در زيان افتاده اي
  • شماره ٧٤٢: باز به تنها چنين عزم کجا کرده اي؟
  • شماره ٧٤٣: دلبرا، روز جدايي ياد ما مي کرده اي
  • شماره ٧٤٤: همچو گل صد گونه رنگ آورده اي
  • شماره ٧٤٥: در هر چه ديده ام تو پديدار بوده اي
  • شماره ٧٤٦: اي که ديگر بي گناه از من عنان پيچيده اي
  • شماره ٧٤٧: زان شکرين لب گر شبي کردم شکار بوسه اي
  • شماره ٧٤٨: آشنايي جمله را، با من چرا بيگانه اي؟
  • شماره ٧٤٩: در کعبه گر ز دوست نبودي نشانه اي
  • شماره ٧٥٠: اي ماه و مشتري ز جمالت قرينه اي
  • شماره ٧٥١: ببر، اي باد صبح دم، بده اي پيک نيک پي
  • شماره ٧٥٢: ز لعلش بوسه اي جستم، بگفت: آري، بگفتم: کي
  • شماره ٧٥٣: با اين چنين بلايي، بعد از چنان عذابي
  • شماره ٧٥٤: چه پيکري؟ که ز پاکي چو گوهر نابي
  • شماره ٧٥٥: دولت ز در باز آمدي ما را پس از بي دولتي
  • شماره ٧٥٦: کاکل مشکين نقاب چشم و ابرو ساختي
  • شماره ٧٥٧: دانه اي بر روي دام انداختي
  • شماره ٧٥٨: اگر چه از برمن بارها چو تير بجستي
  • شماره ٧٥٩: اي برون از بلندي و پستي
  • شماره ٧٦٠: دلم از چشم مستش زار و پردم چشمش از مستي
  • شماره ٧٦١: کدامين نقشبند اين نقش بستي؟
  • شماره ٧٦٢: ميي کو ترا ميرهاند ز مستي
  • شماره ٧٦٣: ما را چو تواني که ز خود دور فرستي
  • شماره ٧٦٤: بس ازين عمر سرسري که به تقليد زيستي
  • شماره ٧٦٥: چون فتنه شدم بر رخت، اي حور بهشتي
  • شماره ٧٦٦: خواستم بوسي ز لعلت دست پيشم داشتي
  • شماره ٧٦٧: گر تو سري ميکشي تا نکني آشتي
  • شماره ٧٦٨: زين دايره تا بدر نيفتي
  • شماره ٧٦٩: او را که در سماع سخن نيست حالتي
  • شماره ٧٧٠: جان را ستيزه تو ندارد نهايتي
  • شماره ٧٧١: سوگند من شکستي، عهدم به باد دادي
  • شماره ٧٧٢: اي از تو مرا هر نفسي بادي و دردي
  • شماره ٧٧٣: نقشي ز صورت خود هر جا پديد کردي
  • شماره ٧٧٤: مرا با جمع رنداني که در ديرند ضم کردي
  • شماره ٧٧٥: نظري گر ز سر لطف به کارم کردي
  • شماره ٧٧٦: نگارا، ياد مي داري که ياد ما نمي کردي؟
  • شماره ٧٧٧: ببر دل از همه خوبان، اگر خردمندي
  • شماره ٧٧٨: بر خسته اي ملامت چندين چه مي پسندي؟
  • شماره ٧٧٩: نگارا، گر چه مي دانم که بس بي مهري و پيوندي
  • شماره ٧٨٠: زهي! زلف و رخت قدري و عيدي
  • شماره ٧٨١: ما با تو رسم ياري گفتيم اگر شنيدي
  • شماره ٧٨٢: ديده بسيار نگه کرد به هر بام و دري
  • شماره ٧٨٣: روي در پرده و از پرده برون مي نگري
  • شماره ٧٨٤: باغ بهشت بيند بي داغ انتظاري
  • شماره ٧٨٥: پادشاهست آنکه دارد در چنين خرم بهاري
  • شماره ٧٨٦: ز تورانيان تنگ چشمي سواري
  • شماره ٧٨٧: ساقي، بده شرابم، کندر چنين بهاري
  • شماره ٧٨٨: من به هر جوري نخواهم کرد زاري
  • شماره ٧٨٩: ترا مي زيبد از خوبان غرور و ناز و تن داري
  • شماره ٧٩٠: شب هجرانت، اي دلبر، شب يلداست پنداري
  • شماره ٧٩١: برون کردي مرا از دل چو دل با ديگري داري
  • شماره ٧٩٢: هر به عمري نزد خود روزي به مهمانم بري
  • شماره ٧٩٣: او شوي چو خود را تو از ميانه بر گيري
  • شماره ٧٩٤: بر من نمي نشيني نفسي به دلنوازي
  • شماره ٧٩٥: ز برنا پيشگان آموز و رندان رسم سربازي
  • شماره ٧٩٦: دل من دردمند تست درمانش نمي سازي
  • شماره ٧٩٧: عالمي را به فراق رخ خود مي سوزي
  • شماره ٧٩٨: هزار بار بگفتم که: به ز جان عزيزي
  • شماره ٧٩٩: باز آمدي، که خونم بر خاک در بريزي
  • شماره ٨٠٠: جهد بکن تا که به جايي رسي
  • شماره ٨٠١: تو از رنگي که بر گردي کجا همرنگ ما باشي؟
  • شماره ٨٠٢: بخت يار ما باشد گر تو يار ما باشي
  • شماره ٨٠٣: ز راه دوستي گفتم: دلم را چاره بر باشي
  • شماره ٨٠٤: سنت آنست که خاک کف پايش باشي
  • شماره ٨٠٥: حال دل پيش تو گفتم، که تو يارم باشي
  • شماره ٨٠٦: نه پيمان بسته اي با من؟ که در پيمان من باشي
  • شماره ٨٠٧: بکوش و روي مگردان ز جور و بارکشي
  • شماره ٨٠٨: گل بين، گرفته گلشن ازو آب و رونقي
  • شماره ٨٠٩: اي ترک حور زاده، ز تندي و کودکي
  • شماره ٨١٠: بر ما ستم و خواري، اي طرفه پسر تا کي؟
  • شماره ٨١١: جانا؛ غم ما نداشتن تا کي؟
  • شماره ٨١٢: با چنان شيوه و شيريني و دلبندي و شنگي
  • شماره ٨١٣: گفتم که: بگذرانم روزي به نام و ننگي؟
  • شماره ٨١٤: اي دل پر هوش ما با همه فرزانگي
  • شماره ٨١٥: نه بيگانه اي، اي بت خانگي
  • شماره ٨١٦: از چهره لاله سازي و از زلف سنبلي
  • شماره ٨١٧: اي بر شفق نهاده از شام زلف خالي
  • شماره ٨١٨: سرم بي دولتست، ار نه ز پايت کي شدي خالي؟
  • شماره ٨١٩: آنخان خانان را ببين، بر صندلي يللي بلي
  • شماره ٨٢٠: زهي! ناديده از خوبان کسي مثل تو در خيلي
  • شماره ٨٢١: اي غنچه با لب تو ز دل کرده همدمي
  • شماره ٨٢٢: اي داده بر وي تو قمر داو تمامي
  • شماره ٨٢٣: به خرابات گذارم ندهند از خامي
  • شماره ٨٢٤: شاد گردم که هر به ايامي
  • شماره ٨٢٥: گر برافرازي به چرخم ور بيندازي ز بامي
  • شماره ٨٢٦: مرا رهبان دير امشب فرستادست پيغامي
  • شماره ٨٢٧: اگر هزار يکي زان جمال داشتمي
  • شماره ٨٢٨: دو بوسه گر ز لب آن نگار بستدمي
  • شماره ٨٢٩: نزديک يار اگر نه چنين خوار و خردمي
  • شماره ٨٣٠: اي تن و اندامت از گل خرمني
  • شماره ٨٣١: سر بگذرانم از سر گردون به گردني
  • شماره ٨٣٢: اي هر سر مويت را رويي به پريشاني
  • شماره ٨٣٣: باز دوشم ز راه مهماني
  • شماره ٨٣٤: تو ز آه من ار هراساني
  • شماره ٨٣٥: چه سود خاطر ما را به جانبت نگراني؟
  • شماره ٨٣٦: خوشا آن عشرت و آن کامراني
  • شماره ٨٣٧: ز تو بي وفا چه جوييم نشان مهرباني؟
  • شماره ٨٣٨: کاکل آن پسر ز پيشاني
  • شماره ٨٣٩: مرحبا، اي گل نورسته، که چون سرو رواني
  • شماره ٨٤٠: نسيم صبح، کرم باشد آن چنان که تو داني
  • شماره ٨٤١: حاصل از عشقت نمي بينم بجز غم خوردني
  • شماره ٨٤٢: صبح دمي که گرد رخ زلف شکسته خم زني
  • شماره ٨٤٣: عارت آمد که دمي قصه ما گوش کني؟
  • شماره ٨٤٤: گر نخواهي که نظر با من درويش کني
  • شماره ٨٤٥: از غمزه تير سازي و ز ابرو کمان کني
  • شماره ٨٤٦: جفا بر کسي بيش ازين چون کني؟
  • شماره ٨٤٧: به نشاط باده چو صبح دم سوي بوستان گذري کني
  • شماره ٨٤٨: هر قصه مي نيوشي و در گوش ميکني
  • شماره ٨٤٩: باز به قول کيست اين جور و ستم که ميکني؟
  • شماره ٨٥٠: زمستان ز مستان نبيند زبوني
  • شماره ٨٥١: تبم دادي،نميپرسي که: اي بيمار من چوني؟
  • شماره ٨٥٢: رخت گويم به زيبايي، لبت گويم به شيريني
  • شماره ٨٥٣: رخ و زلفت، اي پريرخ، سمنست و مشک چيني
  • شماره ٨٥٤: ز دست کس نکشيدم جفا و مسکيني
  • شماره ٨٥٥: از مردم اين مرحله دلساز نبيني
  • شماره ٨٥٦: به روي خود نظر کن، تا بلاي عقل و دين بيني
  • شماره ٨٥٧: آمد بهار، خيمه بزن بر کنار جوي
  • شماره ٨٥٨: بر گذشت از من و بنمود چو ماه از سر کوي
  • شماره ٨٥٩: تو در شهري و ما محروم از آن روي
  • شماره ٨٦٠: ترا گذاشته بودم که کار ساز شوي
  • شماره ٨٦١: يک سخن زان لعل خاموشم بگوي
  • شماره ٨٦٢: دلا، زين بدايت چه ديدي؟ بگوي
  • شماره ٨٦٣: شاخ ريحاني تو، يا برگ گل سوري؟ بگوي
  • شماره ٨٦٤: عاشقم، از عشق من گر به گماني بگوي
  • شماره ٨٦٥: با دل تنگ من از تنگ شکر هيچ مگوي
  • شماره ٨٦٦: دل سراي خاص داشت از مجلس عامش مگوي
  • شماره ٨٦٧: رخ باز نهادم به سماوات الهي
  • شماره ٨٦٨: گلا، عنان عزيمت به بوستان چه دهي؟
  • شماره ٨٦٩: اي آنکه ز هجر تو نديديم رهايي
  • شماره ٨٧٠: اي ز گل سوري دهنت غنچه نمايي
  • شماره ٨٧١: به پيماني نمي پويي، به پيوندي نمي پايي
  • شماره ٨٧٢: دلم زخم بلا دارد ز چشم تير بالايي
  • شماره ٨٧٣: دمشق عشق شد اين شهر و مصر زيبايي
  • شماره ٨٧٤: گر چه در کوي وفا جا نگرفتي و سرايي
  • شماره ٨٧٥: هرگزت عادت نبود اين بي وفايي
  • شماره ٨٧٦: چه شود کز سر رحمت به سرم باز آيي؟
  • شماره ٨٧٧: اي در دل من چو جان کجايي؟
  • شماره ٨٧٨: با دشمنان ما شد هم خانه آشنايي
  • شماره ٨٧٩: اي نافه چيني ز سر زلف تو بويي
  • شماره ٨٨٠: زهي! حسن ترا گل خاک کويي
  • شماره ٨٨١: گفتم: از عشق توسرگشته چو گويم، تو چه گويي؟
  • شماره ٨٨٢: خانه تحقيق را ماه شبستان تويي
  • شماره ٨٨٣: مشتاق آن نگارم آيا کجاست گويي؟
  • شماره ٨٨٤: اي نسيم سحر، چه ميگويي؟
  • شماره ٨٨٥: بخوابم دوش پرسيدي، ببيداري چه ميگويي؟




جستجو در مطالب سایت

 

کلیه حقوق برای اینفو محفوظ است